

علت عدم موفقیت فردی چیست؟ از قدیم گفته اند تاریخ را فاتحان می نویسند. شبکه های اجتماعی و کتاب ها و مجلات پر شده اند از داستانهای موفقیت. از موفقیت های استیو جابز،محمد علی کلی،بیل گیتز، وارن بافت تا دیگر افراد موفق در حوزه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و یا ورزشی و سیاسی. اما چه بسیار افرادی که تا میانه های راه موفقیت رفته اما به موفقیت های بزرگ دست نیافته اند و یا اینکه اصلا فرصتی برای اعلام حضور و ابراز وجود نداشته اند. شاید آگاه شدن از دلایل شکست هم بتواند به دستیابی ما به موفقیت کمک کند. در اینجا به شش فاکتور مهم و موثر در عدم موفقیت فردی اشاره می کنم.
همه چیز دان نباشید.
شاید اگر ده ها بار از من بپرسند اولین دلیل شکست افراد چیست؟ باز هم این پاسخ را بدهم که احساس دانستن به اندازه کافی و عدم توجه به یادگیری مستمر دلیل بسیاری از شکستهای فردی است. حتی اگر بهترین هم باشید برای ماندن در وضعیت مطلوب اولین نیاز شما یادگیری مستمر و به روز کردن اطلاعات است. متاسفانه این تفکر که ما نیاز به یادگیری مطالب جدید نداریم و عدم تعهد به یادگیری مستمر در زمینه های تخصصی کارمان و همچنین مهارتهای جانبی یک اپیدمی و تفکر رایج شده که می تواند باعث شکست و عقب افتادگی فرد و سازمان گردد. همچنین استفاده از منابع نا معتبر برای یادگیری خود یک چالش برای جامعه ما می باشد.
راه حل: هر روز به دنبال یادگیری باشید. یادگیری از منابع معتبر چه در زمینه رشته تخصصی کارتان و چه مهارتهای جانبی که شما را در مسیر موفقیت یاری می دهد.
واکنش به جای کنش.
یکی از عمده ترین تفاوت های افراد موفق و ناموفق تبدیل زندگی واکنشی به کنشی است. یعنی به جای اینکه منتظر اتفاقات و پیدا کردن راه حل برای حل مشکلات باشند به تغییر و حرکت رو به جلو می اندیشند. افراد کنشی اهداف مشخص دارند و می توانند تا حدودی مشکلات احتمالی مسیر را پیش بینی کنند. در نتیجه آمادگی بیشتری در مواجهه با مسایل پیش آمده خواهند داشت. افرادی که صرفا زندگی واکنشی را انتخاب می کنند به دلیل ترس از تغییر همیشه درگیر مسایل روزمره هستند و به جای اینکه اتفاقات را بسازند در دام اتفاقات روزمره قرار می گیرند.
راه حل: اهداف خود را مشخص کنید و خلاقیت را فراموش نکنید.
استراتژی اشتباه.
بسیاری از افراد و یا حتی مربیان حوزه موفقیت انگیزه را عامل موفقیت می دانند و البته این نگرش درستی است. انگیزه عامل حرکت است و بی انگیزگی حتما عامل عدم موفقیت فردی . اما چیزی که کمتر به آن توجه می شود خطر با انگیزه بودن با استراتژی اشتباه است. در این حالت شما با انگیزه و سرعت هر چه تمام تر به سمت شکست حرکت می کنید. لذا استراتژی اشتباه گاه می تواند عامل شکست باشد و در خوش بینانه ترین حالت شما را روی تردمیل تلاش بی حاصل نگاه می دارد.
راه حل: درک کنید که استراتژی چیست و آیا واقعا استراتژی شما برای رسیدن به موفقیت استراتژی مناسب توانمندی ها و موقعیت های شما هست یا نه ؟
نگرش منفی
این یکی از عمومی ترین مشخصه های افراد ناموفق است. افراد ناموفق همیشه بهانه ای برای ” نشدن ” و ” نمی شود” پیدا می کنند. هیچ فرقی ندارد که موضوع چیست در هر صورت همیشه دلایلی برای تلاش نکردن پیدا می کنند. هر چند به قول بزرگی جهان نیاز به هر دو گروه افراد خوشبین و بدبین دارد. افراد خوشبین هواپیما را می سازند و افراد بد بین چتر نجات را. اما واقعیت این است که بیش از حد بدبین بود اصولا اجازه هر نوع موفقیتی را از شما می گیرد.
راه حل: اگر از توانمندی ها و منطقی بودن اهداف خود اطمینان دارید با قدرت ادامه دهید. خود را از افراد منفی دور نگه دارید و به طور مستمر در جمع افرادی که در آن زمینه موفقیت هایی داشته اند حضور یابید.
عدم توجه به برنامه ریزی و اهمیت زمان
یک برنامه خوب که امروز بتوانید اجرایی کنید شاید بهتر از یک برنامه عالی برای فردا باشد. برخی از موقعیت ها و فرصت ها فقط در زمان معنی پیدا می کنند. یاد گیری راه رفتن برای یک کودک سالم هفت ماهه شاید یک قابلیت قابل توجه باشد اما همان مهارت در مورد کودک سالم دو ساله دیگر یک مهارت قابل توجه نیست. همچنین فرصت های پیرامون ما هر لحظه تکرار نمی شوند و برای استفاده از هر فرصت باید آمادگی قبلی داشته باشید و خود را در آن موقعیت قرار دهید. در هر دوره ای که یک تجارت رونق می یابد اکثرا افرادی بیشترین سود را می برند که سریع تر و با مهارت بهتر وارد آن کسب و کار شده باشند و در صورتی که پس از اشباع بازار وارد این حوزه شوید و مهارت مورد نیاز را بیاموزید دیگر فایده ای برای شما نخواهد داشت.
راه حل: به برنامه زمانبندی خود توجه کنید و به جای کسب مهارتهایی که امروز مورد نیاز است به یادگیری مهارتهایی بپردازید که در آینده مورد نیاز خواهد بود. همیشه برای آینده برنامه داشته باشید و خود را به اجرای آن متعهد کنید. اما در کنار آن همیشه برای استفاده از فرصت های به وجود آمده خلاقیت را فراموش نکنید.
دست کشیدن از تلاش
مایوس شدن یکی از عوامل مهم عدم موفقیت فردی به حساب می آید.
“Our greatest weakness lies in giving up. The most certain way to succeed is always to try just one more time.” — Thomas A. Edison
این جمله معروف از توماس ادیسون بسیار نکته بینانه است. ” بزرگترین ضعف ما در دست کشیدن از تلاش است.اکثرا بهترین راه موفقیت یک بار تلاش بیشتر است.” در واقع افراد موفق همان افراد ناموفقی هستند که یک بار بیشتر تلاش کردند. و به قول خالق برند مک دونالد راز بزرگ موفقت استمرار است. حتی در حوزه ای که بارها شکست خورده اید ممکن است به موفقیت های بزرگ دست یابید.
راه حل: به جای دست کشیدن از تلاش. با درس گرفتن از علل شکست در گذشته روش های جدید را امتحان کنید. وقتی کاری انجام شدنی است و شما موفق نشده اید حتما روش شما اشتباه است.
حتما عدم موفقیت دلایل دیگری هم دارد که شاید بعدها در مقاله دیگری به بررسی آنها پرداختم اما توجه به فاکتورهای بالا تا حد زیادی می تواند جلوی عدم موفقیت های فردی را بگیرد. لازم است این جمله یادآوری شود که هر شکست یافتن راهی است که به موفقیت ختم نمی شود. پس یک بار دیگر با دانش بیشتر، تمرکز بیشتر و تلاش و برنامه ریزی بهتر اقدام کنید.
وحید زارعی آبان ۹۶
۸ دیدگاه. ارسال دیدگاه
به نکات جالب و کاربردی اشاره کردید . بخصوص برای من بخش مربوط به برنامه ریزی و اهمیت دادن به زمان خیلی مفید بود . ممنون که راه نشان می دهید برای موفقیت . امیدوارم افراد بسیاری به ویژه در گروه جوانان با خواندن و به کارگیری این روشها زندگی بهتری را برای خود بسازند
خیلی عالی بود چه نکته های خوبی و گوشتزد کردین یه تحول اساسی به نگاه آدم نسبت به خودش و طرز فکرش میده ????خسته نباشید عالی بود مثل همیشه استاد?
بسیار عالی ممنون که راه حل هایی هم ارایه فرمودید
بسار عالی و آموزنده بود ( همه چیز دان نباشیم)
نکاتی که در قالب جمله ای کوتاه اما بسیار مفهومی و ماندگار
پایدار باشید .
درود به استاد عزیز
بسیار عالی و کاربردی
استاد گرامی با تشکر از نکات ظریفی که اشاره فرمودید.بعضی وقتها مشکل در ندانسته ها نیست بلکه درعمل نکردن به دانسته ها است.اگر کسی کاری را بخواهد انجام دهد راهش راپیدا میکندواگر نخواهد بهانه اش را.
نکات بسیار مهمی رو اشاره کردین که من خودم وقتی نگاه میکنم میبینم که اکثر این موارد رو خودم انجام دادم و بخاطر همون نتیجه مورد نظر رو نگرفتم و چیزی که از بین این موارد به نظر من خیلی مهمتر بود همه چیز دان بودن هست که ما بخاطر اینکه فکر میکنیم همه چیو میدونیم و نیازی به دونستن نداریم گوشمون رو میبندیم و از شنیدن مطالب خوداری میکنیم البته وقتی ادم سن و سال کمتری داره شاید این مورد رو بیشتر در خودش داره چون احساس میکنه اگه بگم فلان چیز رو نمیدونم شاید به غرورش بربخوره اما یه جایی میرسه که سن میره بالاترومیبینیم که با چیزایی که فکر میکردیم میدونیم به جایی نرسیدیم و اون وقت تازه میریم سراغ یاد گرفتن .
باعرض سلام
خوب بود ،همین که از دانشمندان سخنی به میان میاد دلالت بر درستی مطالب داره