

مدیریت تغییرات سازمانی موضوعی است که امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته و آموزش تکنیک های آن به مدیران ارشد از الزامات سازمانهای امروزی است. اگر به سازمانها و شرکت های مختلف سری بزنید و یا محل کار فعلی خود را بررسی کنید خواهید دید که بسیاری از افراد در سازمان از ایرادات و نارسایی های سازمانی شکایت دارند و بر لزوم اعمال تغییرات تاکید می کنند. اما نکته جالب توجه زمانی است که مدیران ارشد سازمان شروع به اعمال تغییرات مد نظر همان افراد می کنند در چنین شرایطی در کمال تعجب خواهید دید که همان افراد شاکی بیشترین مقاومت را در برابر تغییرات سازمانی خواهند داشت. اما به عنوان یک مدیر ارشد چطور می توانید با حداقل خسارت و حداقل مقاومت سازمان را در راستای تغییرات مد نظر همراه سازید؟
در این مقاله نگاهی دارم بر نقش رهبری در مدیریت تغییرات سازمانی
یک جمله معروف در حوزه مدیریت همیشه برای من جلب توجه میکرد ” لازم نیست تغییر کنید، بقا اجباری نیست” لزوم اعمال تغییرات در سازمان ها امری است که هر مدیری به آن آگاه بوده و می داند سکون و عدم تغییر میتواند در رقابت با دیگر سازمان ها چالش های بزرگی را ایجاد نماید. این نیاز در دهه های اخیر به دلیل تغییرات بسیار گسترده در شرایط اقتصاد جهانی و نیاز به بازنگری در استراتژی های سازمانی بر اساس شرایط روز بسیار بیشتر حس می شود. اما آنچه مهم تر از خود تغییر است روش رهبری و مدیریت تغییرات سازمانی می باشد، امری که در صورت عدم تسلط مدیر و عدم توانایی در رهبری تغییر می تواند خسارات جبران ناپذیری را بر سازمان تحمیل کند.
امروزه بسیاری از نوشته ها و رهنمود های بزرگان مدیریت و کارآفرینی حاکی از اهمیت نقش رهبری در سازمانها است حال باید بگویم اهمیت رهبری در زمان تغییر شاید ده ها برابر بیشتر از زمان های دیگر در یک سازمان است.
تفاوت مدیریت و رهبری عمدتا در نحوه همراه کردن منابع انسانی در انجام وظایف است و این اصل یکی از مهمترین فاکتورها در هنگام اعمال تغییرات سازمان می باشد. برای اینکه اعمال تغییرات در سازمان شما با کمترین هزینه، بهترین نتایج را در بر داشته باشد موارد زیر را مورد توجه قراردهید.
الف) سطح تغییرات را مشخص کنید.
قبل از شروع اعمال تغییرات با بررسی دقیق و تحلیل اهداف تغییر مشخص کنید، تغییرات شما چه بخشهایی از سازمان را تحت تاثیر قرار خواهد داد و در تغییر هر فرآیند چه نفراتی نیازمند تغییر و یا آموزش جهت اعمال تغییرات هستند، همچنین حتما مشخص کنید که در صورت تغییر یک فرآیند آن فرآیند بر کدام یک از فرآیند های دیگر تاثیر گذار است. در صورت انجام این کار می توانید تغییرات را به صورت سطح به سطح و با کمترین آسیب به سایر بخشها اعمال نموده و محدوده تغییرات را در کنترل داشته باشید.
ب) چشم انداز تغییر را مشخص کنید
افراد بدون آنکه بدانند به کجا میخواهند برسند توان طی کردن مسیر را نخواهند داشت، هر کسی که نداند او را به کجا می برند در برابر انتقال از یک نقطه به نقطه دیگر مقاومت خواهد کرد. یک چشم انداز شفاف که به خوبی برای ارکان سازمان توضیح داده شده باشد می تواند علاوه بر ایجاد انگیزه در کارکنان، ترس آنها را از تغییر کاهش دهد. این چشم انداز باید بدون پیچیدگی و شفاف باشد. اصولا اهداف و برنامه های پیچیده نه تنها کمکی به راحت شدن فرآیند تغییر نمیکند بلکه خود باعث سردرگمی و ایجاد چالش در فرآیند تغییر می گردند. بنابراین یکی از وظایف مدیریت تغییرات سازمانی آشنا کردن ارکان مورد تغییر با چشم انداز تغییر از طریق صحبت و یا برگزاری کلاسهای آموزشی و یا ارایه اسناد به سطوح مختلف است.
ج) نفرات تاثیر گذار سازمان را همراه کنید
اگر همراهان تاثیرگذاری در فرآیند تغییر نداشته باشید نه تنها کار بسیار سخت خواهد شد بلکه ممکن است منجر به فروپاشی سازمان گردد. در هر سازمانی افرادی حضور دارند که می توانند بر دیگر نفرات تاثیر مثبت و دلخواه شما را بگذارند، یکی از وظایف کلیدی رهبر سازمان در هنگام تغییر همراه کردن نفراتی است که دارای تعهد و حس وظیفه شناسی در قبال سازمان باشند. این افراد نفرات منتخبی هستند که در هنگام مقاومت منابع انسانی و یا سختی های ایجاد شده در هنگام اعمال تغییرات شما را همراهی کرده و با همراه کردن و توجیه کردن دیگر نفرات مشکلات شما را کاهش خواهند داد.
د) میخ های کوه نوردی را محکم بکوبید
به یاد داشته باشید که تغییرات در سازمان هرگز به یکباره قابل پیاده سازی نیستند، حتی زمانی که می خواهید در کوتاه ترین زمان تغییرات وسیعی را اعمال کنید باید تغییرات خود را فاز بندی و مانند یک کوه نورد در هر مرحله از محکم شدن میخ و قلاب در شکاف ها اطمینان حاصل کنید و سپس وارد فاز بعدی تغییرات شوید. برای انجام این کار باید زمان کافی را برای ظهور اشکالات احتمالی در نظر گرفته و از پذیرش تغییر در ارکان آن فرآیند مطمئن شوید.
نهایتا تاکید بر این موضوع را ضروری می دانم که اعمال تغییرات در سازمان بارها و بارها بیش از آنچه نیاز به مدیریت دارد نیاز به ایفای نقش رهبری توسط مدیران ارشد سازمان داشته و تنها یک رهبر است که میتواند دیگران را متقاعد سازد که اعمال تغییرات در سازمان ضروری بوده و همراهی آنان را در کنار خود داشته باشد. یک رهبر با گشودن چشم های منابع انسانی به روی چشم اندازی شفاف، کار گروهی را میسر نموده و در همه نفرات انگیزه لازم جهت تغییر را ایجاد می نماید.
بنابراین برنامه ریزی، بودجه ریزی، نظارت و دیگر نیازهای مدیریتی را به دیگر مدیران واگذار نموده و ایفای نقش رهبری در اعمال تغییرات و همراه کردن ارکان سازمان در پیروی از تغییر را به عهده بگیرید.
وحید زارعی
مدیریت تغییرات سازمانی
وحید زارعی مدرس مدیریت استراتژیک مدرس برندسازی استاد مدیریت مشاور پیاده سازی سیستم مدیریت کیفیت مشاور برندینگ
۷ دیدگاه. ارسال دیدگاه
بسیار عالی و مفید بود استاد
ممنون
مقاله بسیار نکته بینانه ای بود جناب دکتر
متاسفانه به دلیل عدم اگاهی و استفاده مدیران بالادستی از نکاتی که فرمودید اکثرا فرآیند تغییرات در سازمانها با شکست مواجه میشه
برقرار باشید استاد گرامی
بسیار مقاله جالبی بود، نکات کوچک و پر اهمیتی که به آنها اشاره کردید بسیار قابل تامل و تاثیر گذار هستند
اهمیت رهبری در مدیریت تغییرات سازمانی بسیار مهم بوده و رهبر نقش کلیدی در همراه کردن کارکنان در ایجاد تغییرات سازمانی دارد.
برای انجام تغییرات با کمترین هزینه و حاشیه باید به مواردی توجه شود که به آنها اشاره خواهم کرد:
سطح تغییرات را مشخص کنید و بدانید که در چه قسمت هایی چه میزان تغییرات باید صورت گیرد و در صورت تغییر یک فرآیند بر کدام فرآیند ها تاثیر گذار خواهد بود و سپس میتوانید به صورت کنترل شده و سطح به سطح تغییرات را اعمال کنید.
چشم انداز تغییر را به صورت شفاف و بدون پیچیدگی برای کارکنان روشن کنید که در ایجاد انگیزه و کاهش ترس از انجام تغییر کمک شایانی خواهد نمود.
نفرات تاثیر گذار سازمان را با خود همراه کنید. در صورتیکه بتوانید افراد متعهد و وظیفه شناس را در کنار خود داشته باشید در صورت مقاومت سایر افراد از تغییر، آنها را با شما همراه خواهند کرد.
مرحله به مرحله تغییرات را اعمال کنید. تغییرات به یکباره ممکن نیست و باید کم کم و در چند فاز تغییرات تکمیل شود.
با سلام
با اینکه مقاومت افراد در برابر تغییر، یک واکنش طبیعی و روانشناسی ست، اما ما ادم ها مخلوقاتی سازگار و انعطافپذیری هستیم. وقتی که در مراحل مختلف تغییر مورد حمایت و پشتیبانی قرار بگیریم، میتوانیم به طرز شگفتآوری با تغییرات اطرافمون سازگار شویم.
مدیریت تغییر فردی مستلزم شناخت تجربه تغییر در افراد و آنچه که آنها برای تغییر موفق نیاز دارند، میباشد. همچنین به شناخت آنچه که به افراد کمک میکند تا گذار موفقی در تغییر داشته باشند نیز نیاز است؛ از قبیل اینکه افراد به شنیدن چه پیامهایی و از زبان چه کسی نیاز دارند، زمان بهینه برای آموزش یک مهارت جدید به یک فرد چه موقع است، نحوه همراهی با افراد جهت نشان دادن رفتارهای جدید چیست، و اینکه چه چیزهایی باعث نهادینه شدن تغییر در کار افراد میشود.
با سلام
با اینکه مقاومت افراد در برابر تغییر، یک واکنش طبیعی و روانشناسی است، اما ما آدم ها مخلوقاتی سازگار و انعطافپذیر هستیم. هنگامی که در مراحل مختلف تغییر مورد حمایت و پشتیبانی قرار بگیریم، میتوانیم به طرز شگفتآوری با تغییرات اطراف خود مون سازگار شویم.
مدیریت تغییر مستلزم شناخت شیوه تجربه تغییر در افراد و آنچه که آنها برای تغییر موفق نیاز دارند، میباشد. همچنین به شناخت آنچه که به افراد کمک میکند تا گذار موفقی در تغییر داشته باشند نیز نیاز است؛ از قبیل اینکه افراد به شنیدن چه پیامهایی و از زبان چه کسی نیاز دارند، زمان بهینه برای آموزش یک مهارت جدید به یک فرد چه موقع است، نحوه همراهی با افراد جهت نشان دادن رفتارهای جدید چیه، و اینکه چه چیزهایی باعث نهادینه شدن تغییر در کار افراد میشود.
خیلی ممنون از نکات صریح وشفاف و تاثیر گذار ی که اشاره فرمودید.سازمانها رااگربه مثابه یک موجود زنده فرض کنیم تغییر وتحول هوشمندانه جزو ذات سازمانها برای پویایی وموفقیت است.