

مذاکره با خود عنوانی است که چند ماه قبل مقاله ای را پیرامون آن منتشر کردم. به دو دلیل تصمیم گرفتم قسمت دوم مقاله را که تکمیل کننده این موضوع می باشد ارایه نمایم. نخست بازخورد مقاله اول و درخواست خوانندگان مقاله برای ادامه مبحث و دوم اینکه احساس کردم که مقاله قبلی با توجه به دقت خوانندگان آن نیاز به توضیحاتی تکمیلی دارد. این مقاله نگاهی متفاوت را در حوزه مذاکره با خود خواهد داشت.
ذکر این نکته ضروری است که مطلب پیش رو با تکیه بر تحقیقات متخصصان حوزه روانشناسی که قبلا انجام شده و بنده مرجع آنها را اعلام خواهم کرد برای استفاده مخاطبان عام در حوزه مذاکرات و موفقیت های فردی نگاشته شده است. در مقاله قبلی در زمینه مذاکره با خود به طرف مقابل گفتگو های درونی اشاره ای داشتم، در آن مطلب اشاره شد که شما پیوسته در حال مذاکره با ضمیر ناخود آگاه خود هستید و روش هایی برای نتیجه گیری بهتر در مذاکرات با ضمیر ناخودآگاه بیان شد.
اما پرسشی که شاید بیشتر ذهن مخاطبان را مشغول کند این است که این ضمیر ناخودآگاه دقیقا از کجا منشا گرفته و آیا همیشه نصایح مشابهی دارد؟ و یا اینکه ضمیر خودآگاه ما که مداوما در حال مذاکره با آن است کدام بخش از وجود ما را تشکیل می دهد. در این زمینه برای اولین بار فردی به نام اریک برن نظریه ای را مطرح کرد که در آن درون هر فرد سه شخصیت متفاوت زندگی می کند. اریک برن این حالتهای شخصیتی را در سه بخش «والد»، «بالغ» و «کودک» معرفی نمود که شامل نوعی نظام به هم پیوسته فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن است.
اریک برن با تحقیقات خود به این نتیجه رسید که هر فردی در درون خود دو شخصیت کودک و والد را به همراه دارد که عموما بر گرفته از پنج سال اول زندگی اوست. یعنی تا زمانی که خود فرد تجربه ای از زندگی خارج از منزل و درک محیط خارجی نداشته باشد. سپس وی به شخصیت دیگری اشاره نموده که حاصل منطقی برآمده از نتایج رفتار والد کودک و تجربیات به اثبات رسیده درونی خود فرد است که نام آن را “بالغ” فرد نامید.
بعدها تامس ای هریس در کتابی به نام staying OK به تجزیه تحلیل حالاتی پرداخت که امروزه آن را به نام تحلیل رفتار متقابل می نامیم. چکیده این مطالب این خواهد بود که هر فردی در هر لحظه با یکی از شخصیت های درونی خود و یا برآیند آنها در حال رفتار و سخن گفتن است. به طور مثال زمانی که شما در حال لذت بردن از شنیدن یک موسیقی، خوردن غذا و یا ترس و دیگر احساسات و عواطف هستید و یا هنگامی که در یک موقعیت خاص احساس ضعف و نیاز به کمک دارید در واقع این کودک درون شماست که چنین رفتاری را از خود بروز می دهد و هر گاه که دستورات تاکیدی را صادر می کنید و یا به نصیحت آمرانه می پردازید، در هر موقعیتی که خشم بر شما چیره شده و یا حتی بعضا به حمایت از دیگران می پردازید بخش والد درونتان فعال شده که آن هم برگرفته از رفتار پدر و مادر شماست که در پنج سال نخست زندگیتان ضبط کرده اید. اما هر فردی پس از خروج از منزل در مدرسه، اجتماع، دانشگاه و یا محیط کار تجربیات و آموزه هایی را فراگرفته که ممکن است با آنچه در قالب کودک و یا والد خود ضبط کرده، در تناقض باشد و یا شاید همان کودک و یا والد درون بر اساس تجربیات بیرونی به اثبات رسیده و ماندگار تر شده باشند و این بخش چیزی نیست جز بالغ درون شما.
پس از تعریف کلی از این سه شخصیت درونی باید بدانیم که هرگاه با ضمیر ناخودآگاه خود مذاکره می کنیم ممکن است هر یک از این شخصیت ها با دیگری و یا باخود در حال گفتگو باشد. مثلا زمانی که از جلوی یک رستوران با غذای محبوب خود رد می شوید و عطر غذا به مشامتان می خورد حتی اگر یک جراح چیره دست باشید این کودک درون شماست که از شما می خواهد برای صرف غذا به رستوران بروید. حال در پاسخ به این کودک هر یک از سه شخصیت شما می تواند جواب، همراهی و یا امر و نهی برای آن داشته باشد.
یا زمانی که در آزمون پایان ترم نمره مناسبی کسب نمی کنید و ندای درونی به شما می گوید که چرا وقت خود را به جای درس خواندن به کارهای دیگر گذراندی و به نحوی در حال سرزنش کردن شماست در واقع والد درونتان فعال شده و به شماتت کودک درونتان می پردازد
آنچه که تعادل را در زندگی ما ایجاد می کند زنده نگه داشتن کودک درون برای لذت بردن از زندگی، حفظ نظریات و نصایح درست والد درون برای بقا و محافظت از زندگی و توسعه بالغ با کسب تجربیات درست و یادگیری مداوم برای پیشرفت و توسعه فردی است.
هر چند مطالب مربوط به این حوزه بسیار وسیع و گسترده می باشد اما به این دلیل که ذکر موارد بیشتر شاید از حوصله خواننده مطلب فراتر رفته و همچنین خارج از اهداف نگارنده برای بیان بعد دیگری از بحث مذاکره با خود است به این ذکر نکته بسنده می کنم که هر چه چه در گفتگوهای بیرونی و چه در گفتگوهای درونی هنگام تصمیم گیری ها و یا ارتباطات مهم بخش بالغ خود را فعال تر، آگاه تر و منطقی تر نماییم دستیابی به موفقیت و کاستن استرس ها و موانع در دسترس تر خواهد بود و باز هم فراموش نکنیم که همه ما نیاز به تعادل و حضور همیشگی هر سه شخصیت درونی خود داریم.
وحید زارعی
تیر ماه ۹۶
مذاکره با خود
وحید زارعی مدرس مشاور و سخنران اصول و فنون مذاکره زبان بدن مدرس مدیریت برندسازی برندینگ پیاده سازی سیستم های مدیریت کیفیت مشاوره منابع انسانی
۴ دیدگاه. ارسال دیدگاه
سپاس…بسیار عالی بود
بسیار عالی بود استاد عزیز و خواهشمندم که مطالب بیشتری در زمینه سه شخصیت درونی به اشتراک بگذارید ، بحث فوق العاده جذابی ست و بسیار میتواند در روابط انسانی و مذاکرات شغلی کاربردی باشد . ممنون
فوق العاده جذاب و متفاوت بود و نشان از نگاه جامع شما به مباحث داره جناب مهندس عزیز
پایدار باشی
ممنون بابت این مطلب . لطفا در مورد مزایا و مضرات مذاکره با خود هم مطلبی بنویسید